معنی تارت و پارت - جستجوی لغت در جدول جو
تارت و پارت
پاره و از هم گسیخته، پراکنده
ادامه...
پاره و از هم گسیخته، پراکنده
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر هارت و پورت
هارت و پورت
داد و فریاد، گزافه گویی، هارت و هورت، اشتلم
ادامه...
داد و فریاد، گزافه گویی، هارت و هورت، اشتلم
فرهنگ فارسی عمید
هارت و پورت
(تُ)
اشتلم. رجوع به هارت و هورت شود
ادامه...
اشتلم. رجوع به هارت و هورت شود
لغت نامه دهخدا
هارت و پورت
داد و بیداد تصنعی اشتلم داد و فریاد تو خالی و آمیخته به تظاهر و گزافه گویی
ادامه...
داد و بیداد تصنعی اشتلم داد و فریاد تو خالی و آمیخته به تظاهر و گزافه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر هارت و پورت
هارت و پورت
((تُ))
هارت و هورت، لاف، گزافه، داد و فریاد توخالی
ادامه...
هارت و هورت، لاف، گزافه، داد و فریاد توخالی
فرهنگ فارسی معین
ترت و پرت
پاره پوره، پراکنده
ادامه...
پاره پوره، پراکنده
فرهنگ گویش مازندرانی